جواز تعدد زوجات، چرا؟


 

نويسنده: محمد يحيي روحاني




 
ضرورت هاي خاص فرهنگي و محيطي و جغرافيايي در مقبوليت يا عدم مقبوليت برخي از رفتارهاي ما نقش بسيار کليدي و مهمي را ايفا مي کند. به عبارت روشن تر فارغ از درستي يا نادرستي وجود برخي از فرهنگ ها و نگرش ها، با شکل گيري اين امور نمي توان توجه به برخي از آن ها را ناديده گرفت.
در روايتي نقل شده که امام صادق (ع) روزي در کوچه هاي مدينه يکي از اصحاب خود را در حال بازگشت از بازار و در حال حمل لوازم منزل ديدند. آن فرد با مواجه شدن با حضرت در آن وضعيت شرمنده شد و بار منزل خود را بر زمين گذاشت. حضرت به او فرمودند: چرا از اين که مايحتاج منزل خود را خودت تهيه کردي و به سمت منزل مي بري شرمنده شدي؟ سپس حضرت فرمودند: به خدا قسم اگر اين مردم مدينه نبودند (اگر رسم مردم مدينه نبود که از مثل من اين کار نمي پسندند) من هم دوست مي داشتم که مايحتاج منزلم را خودم تهيه کرده و به سوي منزلم حمل کنم.(1)
از اين روايت به خوبي روشن مي شود که نفس اين عمل امري نيکو و ارزشمند است که حضرت به انجام آن مايل هستند. اما در عين حال رسم و عرف شهر محل سکونت خود را - هرچند در حقيقت چندان درست نباشد - تا حدودي رعايت مي نمايند.
برهمين مبنا در ازدواج مجدد هم توجه به عرف و فرهنگ هر منطقه و تبعات مختلف انجام آن را نمي توان ناديده گرفت و يقيناً زمينه هاي اجتماعي و فرهنگي و برخي فشارهاي روحي و رواني که ممکن است در اين مسير به درست يا غلط بر خود فرد همچنين همسر اول و فرزندان وارد آيد، در معقول و ممدوح بودن اين رفتار تأثير گذار است.
چه بسا بتوان گفت اجازه و مقبوليت اين ازدواج در شرايط عادي ( يعني در فرض عدم ضرورت هاي خاص شخصي) منوط بر عرف و فرهنگ رايج در مناطق مختلف است. چنان که در برخي کشورهاي عربي اين امر کاملاً متداول و طبيعي است. اما اگر در برخي مناطق- حتي بر فرض عرف و فرهنگي غلط - اين امر مذموم شمرده شود و تبعات منفي و مضري براي فرد يا ديگر اطرافيان داشته باشد، نمي توان آن را ناديده گرفت. در نتيجه در شرايط عادي، اين گونه جزئيات بايد مورد توجه قرار بگيرد؛ مگر آن وضعيت و شرايطي ويژه حاکم باشد که در آن وضعيت مساله به گونه ديگري است.
به عنوان مثال فردي را در نظر بگيريد که امکان و توانايي اختيار کردن همسر دومي را دارد، اما به روشني مي داند که لازمه اين امر - بر اساس فرهنگ غلط جامعه - از دست رفتن حرمت و حيثيت اجتماعي خودش و تحقير و تمسخر همسر اول و فرزندان او خواهد بود. بر اين اساس وضعيت اين فرد از منظر حکم عقل و شرع و در مقام عدم ضرورت ازدواج مجدد، با فردي که در محيطي ديگر و بدون اين فرهنگ نادرست زندگي مي کند متفاوت خواهد بود.

زندگي بر مبناي قانون يا اخلاق؟
 

اصولا دستورات اسلام در قالب دستورات فقهي و به شکل واجب، حرام، متسحب، مکروه و مباح (مجاز) بيان مي شود.
وقتي صحبت از وجوب يا حرمت کاري باشد، تکليف روشن است و جاي اما و اگر و چانه زني وجود ندارد.
اما هنگامي که صحبت از استحباب يا کراهت يک عمل در ميان است و يا بخصوص وقتي کاري جايز يا مباح شمرده مي شود، بدان معنا نيست که مسلمان بايد برنامه زندگي خود را به گونه اي تنظيم کند که همه کارهاي مجاز را انجام دهد. بلکه شرايط گوناگون فرهنگي و اجتماعي تعيين مي کند که انجام يک کار مباح بهتر است يا ترک آن؟!
سيره عملي امامان معصوم و بزرگان دين هم به روشني نشان مي دهد که در چنين مواردي نکات بسيار ظريفي را رعايت مي کرده اند تا مبادا به بهانه انجام يک کار مباح يا حتي مستحب، مرتکب گناه يا مفسده اي بزرگ تر نشوند.
در نتيجه هر چند اجازه تعدد زوجات در وضعيت هاي خاصي به مردان داده شده، اما اين تنها بيان معيار و ميزان قانوني است که در شرايط خاص و لازم مورد استناد و عمل قرار بگيرد. نه آن که مي توان؛ بلکه بايد در هر حال اين گونه عمل شود که اگر اين گونه باشد، زن هم موظف نيست کم ترين کاري براي شوهر در منزل انجام دهد و حتي در برابر شير دادن به فرزند خود هم مي تواند از شوهرش مزد دريافت کند. اگر بنا باشد زندگي بر اين مبنا پيش برود، مسلماً چيزي از کانون گرم خانواده مورد نظر اسلام باقي نمي ماند. اين جاست که مي فهميم تعبير برخي از افراد در اين موارد که «مگر کار خلاف شرع کردم» تا چه حد اشتباه و نادرست است. زيرا اگر تنها معيار و ميزان در زندگي رعايت قوانين شرعي باشد، بسياري از توقعات مردان از همسراشان کاملا بر خلاف شرع است. آيا مردي تاب مي آورد که در کنار کار بيرون منزل، هر روز صبحانه و ناهار و شام را خود تهيه نموده و لباس هايش را هم خود بشويد و منزل را خود نظافت نمايد و... در نهايت وقتي به همسر خود که در گوشه منزل روي مبل لم داده براي اين عدم همکاري اعتراض کند بشنود که «مگر کار خلاف شرع کردم؟؟؟».

معصومان و زندگي اخلاقي
 

در روايتي نقل شده که بعد از ازدواج اميرالمومنين (ع) و حضرت زهرا (س)، ايشان از رسول خدا (ص) درخواست نمودند تا وظايف و مسئوليت هر کدام را در زندگي تعيين نمايد. حضرت فرمودند: امور داخل خانه با زهرا و کارهاي بيرون با علي».
پس از اين تقسيم کار حضرت فاطمه (س) فرمودند: «خدا مي داند چقدر از اين تقسيم خرسند شدم که پدرم مرا از رنج معاشرت با مردان معاف داشت.»(2)
از منظر فقهي و قانوني روشن است که زن و ظيفه اي جز تمکين در برابر مرد در امور مربوط به روابط زناشويي ندارد و همه امور مرتبط با هزينه هاي زندگي با مرد است، اما ايشان با مراجعه به پيامبر براي زندگي خود دستورالعمل خواستند و....
بر اين اساس روشن است که مرد هم هر چند از نظر قانوني اختيار رفتارهايي مانند تعدد زوجات را دارد، اما بايد اقتضائات و ضرورت ها و پيامدهاي گوناگوني که بر اين امر مترتب مي شود، مد نظر قرار دهد و تنها به مجاز و مباح بودن اين عمل تمسک نکنند. البته طبيعي است که زن هم بايد ضرورت هايي را که براي همسر و جامعه به شکل منطقي و طبيعي وجود دارد، مورد ملاحظه قرار دهد و توقع نداشته باشد مرد در فشارهاي سخت جنسي و تمايل به ازدواج مجدد، يا ميل به سر پرستي زن يا خانواده اي ديگر - که در مواردي واقعاً ضروري است - تنها به احساسات زنانه او توجه نمايد.(3).

پي نوشت ها :
 

1. اصول کافي
شيخ کليني، ج2، ص123
2. وسائل الشيعه، شيخ حر عاملي، ج 14، ص123
3. با استفاده از WWW.Pasokhgoo.ir
 

منبع: نشريه ديدار آشنا شماره 127